نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز
محاسبه نرخ تنزیل
Discounting Rate Calculation
محاسبه نرخ تنزیل صحیح؛ قدم اول در ارزیابی طرح های سرمایه گذاری
فرآیند بررسی توجیه پذیری پروژه های سرمایه گذاری، همواره بر یک اصل استوار بوده است و آن مقایسه هزینه ها و درآمدهای پیش بینی شده در طول عمر پروژه، با در نظر گرفتن هزینه تامین سرمایه در کنار سایر هزینه های پروژه مثل ماشین آلات و تجهیزات، هزینه های عمرانی و تاسیسات در فاز ساخت، و هزینه های مواد اولیه، انرژی و دستمزد در فاز تولید است. هزینه سرمایه، در خصوص منابع مالی ایی چون وام و اوراق، مشخصاً بر اساس نرخ های بهره آنها تعیین میشود. اما در خصوص آورده سرمایه گذار در یک پروژه مشخص، هزینه سرمایه می بایست بر اساس حداقل نرخ بازدهی قابل قبول سرمایه گذار تعیین گردد که در واقع، هزینه فرصت پول سرمایه گذار را در پروژه مورد نظر بیان میکند.
نرخ تنزیل (Discounting Rate) یا هزینه سرمایه (Cost of Capital)، برای آورده سرمایه گذار (Equity Capital) معادل MARR در نظر گرفته میشود که بیان کننده هزینه فرصت آورده سرمایه گذار و یا به عبارتی، حداقل نرخ بازگشت سرمایه قابل قبول یا جذاب برای آورده سرمایه گذار طرح میباشد و برای هر پروژه ای متناسب با سطح ریسک آن پروژه تعیین میشود. در این خصوص، هر چقدر سطح ریسک طرح بیشتر باشد، نرخ تنزیل نیز که نشان دهنده حداقل سطح بازدهی مورد انتظار است، افزایش خواهد یافت. همچنین بر اساس وزن نسبی مبلغ وام ها، اوراق، کمک های بلاعوض و آورده سرمایه گذار از کل منابع مالی طـرح، نـرخ تنزیل برای کل سرمایه گذاری نیز معادل WACC خواهد بود که بر اساس میانگین وزنی هزینه تامین سرمایه انواع منابع مالی تعریف شده در طرح محاسبه میشود. در واقع، زمانی که در ترکیب منابع مالی طرح، آورده سرمایه گذار تنها منبع مالی نباشد، آنگاه جریانات نقدی مربوط به ورودی و خروجی جیب سرمایه گذار، متفاوت از جریانات نقدی مربوط به ورودی و خروجی صندوق پروژه خواهد شد که هر یک ساختار مالی خود را خواهند داشت. از طرف دیگر، از آنجا که محاسبه ارزش فعلی هزینه ها و درآمدها، بر اساس هزینه سرمایه یا همان نرخ تنزیل انجام می شود، لذا جهت محاسبه شاخص NPV یا خالص ارزش فعلی کل سرمایه گذاری (Net Present Value) از WACC به عنوان نرخ تنزیل استفاده میشود و جهت محاسبه شاخص NPVE یا خالص ارزش فعلی کل حقوق صاحبان سهام (Net Present Value of Equity Capital) از MARR به عنوان نرخ تنزیل استفاده میشود.
یکی از اشتباهات رایج در فرآیند مطالعات امکان سنجی طرح های سرمایه گذاری، استفاده از نرخ تنزیل یکسان به عنوان حداقل نرخ بازدهی قابل قبول برای آورده سرمایه گذار (MARR) در محاسبه ارزش فعلی هزینه ها و درآمدهای برآورد شده در جدول جریانات نقدی مربوط به جیب سرمایه گذار و همچنین در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه کل (WACC) است. بدین معنی که در اغلب شرکت های مشاور، بانک ها، موسسات مالی و اعتباری، وزارتخانه ها، سازمان های دولتی، شرکت های تامین سرمایه و شرکت های هلدینگ سرمایه گذاری که همگی به عنوان ذینفعان پروژه های سرمایه گذاری، همواره درگیر پروسه ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری هستند و همچنین شرکت های تولیدی که به واسطه طرح های توسعه متعدد خود، اقدام به ایجاد واحدهای ارزیابی طرح ها و مطالعات امکان سنجی در شرکت نموده اند، همواره از نرخ تنزیل ثابتی به عنوان حداقل نرخ بازدهی قابل قبول برای آورده سرمایه گذار (MARR) در محاسبات و ارزیابی های پروژه های مختلف استفاده میشود.
نکته قابل توجه در این خصوص، این است که حداقل نرخ بازدهی قابل قبول برای آورده سرمایه گذار یا همان نرخ تنزیل آورده سرمایه گذار (MARR) می بایست برای هر پروژه ای متناسب با سطح ریسک آن پروژه تعیین شود که پایه آن، نرخ بازده بدون ریسک (Risk Free Rate) است که متناسب با سطح ریسک پروژه، درصدی به آن اضافه میشود. بدین معنی که مثلاً در خصوص پروژه های سرمایه گذاری با درآمد ریالی، با توجه به اینکه نرخ بازدهی بدون ریسک را میتوان بر اساس نرخ سود سپرده های بلند مدت معتبرترین بانک ایران، معادل ۲۰ درصد در نظر گرفت، لذا نرخ تنزیل آورده سرمایه گذار یا همان حداقل نرخ بازدهی قابل قبول برای آورده سرمایه گذار میتواند از ۲۵ درصد برای پروژه های با سطح ریسک بسیار پائین تا حتی ۸۰ درصد برای پروژه های با سطح ریسک بسیار بالا در نظر گرفته شود.
وبسایت DiscountingRate.com به عنوان سامانه مرجع آنلاین جهانی، این امکان را به سرمایه گذاران و مشاوران در هر کجای دنیا میدهد که با ثبت ساختار درآمدهای پروژه و همچنین تعیین سطح ریسک پروژه بر اساس پاسخ دادن به پرسش های از قبل تعریف شده در وبسایت، در مرحله اول به محاسبه نرخ تنزیل مورد نیاز برای آورده سرمایه گذار یا همان حداقل نرخ بازدهی قابل قبول برای آورده سرمایه گذار بپردازند. همچنین، این امکان برای کاربران وجود دارد که پس از تعیین MARR، با انتخاب مرحله دوم، وارد پروسه محاسبه نرخ تنزیل کل یا همان میانگین وزنی هزینه سرمایه کل شوند و با ارائه اطلاعات مربوط به ترکیب منابع مالی تعیین شده برای طرح، مقدار WACC را توسط محاسبه گر سایت به دست آورند.
اشکان کربلائی فر؛ موسس و مدیر گروه مطالعات سرمایه گذاری های صنعتی
محاسبه و تعریف نرخ رشد بازار
یک روش کلیدی برای تست دوام و بقا در تجارت شما محاسبه نرخ رشد بازار است. در اینجا نحوه انجام این کار و این که چرا لازم است آن را بدانید را توضیح می دهیم.
آیا تجارت جدید شما موفقیت آمیز است؟ همه ما آرزو می کنیم قبل از شروع به خواندن این مقاله جواب را بدانیم. هر کسب و کاری در ابتدای شروع خود در حد فقط یک آرزو یا یک ایده بوده است
شما نمی توانید آینده را بگویید، اما می توانید برخی از پیش بینی های محکم را محاسبه کنید. یکی از این پیش بینی ها نرخ رشد بازار است. نرخ رشد بازار چقدر است و چگونه می تواند به شما کمک کند؟
نرخ رشد مقداری است که در آن ارزش یک سرمایه گذاری، دارایی، پرتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص افزایش می یابد. نرخ رشد اطلاعات مهمی در مورد ارزش دارایی یا سرمایه گذاری در اختیار شما قرار می دهد، زیرا به شما کمک می کند بفهمید که آن دارایی یا سرمایه گذاری چگونه در طول زمان رشد یا تغییر می کند و یا در شرایط مختلف چه عملکردی از خود نشان می دهد. این اطلاعات می تواند به شما در پیش بینی درآمد آینده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص کمک کند.
ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار شغل های خدماتی مربوط به نظافت و بسته بندی محصولات پس از همه گیری ویروس کویید 19 سر به فلک کشیده است. یا به طور مثال ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار در صنعت سیگار کند و تاکنون وجود ندارد. این تعداد مشتری مطمئناً در حال کاهش است. بازارهای عمده و هزینه های مصرف کننده با گذشت زمان تغییر می کند.
وقتی یک معیار قابل قبول یا یک دید وسیع به کسب و کار خود و اتفاقات پیرامون داشته باشید، می توانید درمورد ارزش شغلی خود قضاوت کنید. به عنوان مثال، امروزه ما یک شرکت دخانیات تاسیس نمی کنیم.
این یک اتفاق خوب است که صنعت شما در حال رشد است. اما این مهم هنوز به طور کامل اعتبار کسب و کار شما را به عنوان یک بازیگر بلند مدت تأیید نمی کند.
به عنوان مثال، ممکن است به دلیل شیوع ویروس کرونا، صنعت محصولات تمیز کننده در حال افزایش باشد. بیایید یک محصول خاص را بررسی کنیم، به طور مثال صابون. اکنون هیچ کس نمی خواهد یک صابون جامد به اشتراک بگذارد. دستگاه های توزیع صابون مایع به طور خودکار صابون مایع را در کف دست شما می ریزند. ژل آنتی باکتریال در هر گوشه ای قرار دارد. آیا سهم بازار شما با محصولات صابون فقط به این دلیل است که این صنعت به طور کلی در حال رشد است؟
پاسخ میتواند آری یا خیر باشد. این نمونه ای از چگونگی تأثیر نگرش مصرف کننده بر سهم بازار شماست. به همین دلیل شما برای ساخت مدل های دقیق تجاری باید سهم بازار را محاسبه کنید.
رشد بازار مهم است زیرا شما می خواهید مطمئن شوید خدمات یا محصول شما دارای پایه ایی قابل قبول باشد. در آینده چقدر مفید خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما در مدت 5 سال همچنان مورد تقاضا است؟ آیا بیش از هر نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز زمان دیگری مشتری برای خرید در بازار وجود دارد؟
این همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید. شما می خواهید وقت و انرژی خود را صرف مشاغلی کنید که دارای طول عمر بالایی است.
اگر به دنبال سرمایه گذاری هستید، نرخ رشد بازار از اهمیت دو چندانی برخوردار است. سرمایه گذاران می خواهند ببینند که شما در مورد مسیر موقعیت صنعت خود فکر کرده اید. چه عواملی می تواند روی آن تأثیر بگذارد؟ آیا ساختن تجارت دیگری در این فضا منطقی است؟
اگر نرخ رشد بازار خود را به عنوان یک تجارت مستقر موجود محاسبه می کنید، بازهم مفید است. شما می دانید که آیا کسب و کار شما هنوز می تواند رشد کند و پیشرفت کند. یا وقت آن رسیده است که محوری شود؟
به عنوان مثال شرکت های دخانیات می توانند به دنبال تغییر مسیر صنعت خود به سمت سیگار های الکترونیکی و. باشند.
نرخ رشد مهم است زیرا به شما می گوید که یک دارایی، سرمایه گذاری، پورتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص چقدر رشد می کند و به شما کمک می کند تا رشد آینده را پیش بینی کنید. از نرخ رشد می توان برای نشان دادن موارد زیر استفاده کرد:
- درصد تغییر در کل جمعیت از یک سال به سال دیگر
- عملکرد یک کسب و کار و رشد مورد انتظار آن در آینده
- رشد آتی مورد انتظار سایر دارایی ها و سرمایه گذاری ها
ابتدا باید مدت زمانی را که اندازه گیری می کنید تعریف کنید. شما می خواهید محاسبه کنید که بازار شما در یک زمان مشخص چقدر رشد کرده است. این می تواند 1 سال، 3 سال یا 5 سال باشد. اگر می خواهید یک تغییر چشمگیر را ببینید، حتی 10 سال کار می کند.
اگرچه سرمایه گذاران مایل به دیدن شواهدی از رشد سریع هستند. بنابراین هرچه دوره زمانی کوچکتر باشد، بهتر است.
((اندازه بازار فعلی - اندازه اصلی بازار در ابتدای دوره زمانی مشخص شده) / (اندازه اصلی بازار))* 100 = نرخ رشد بازار
اکثر بازارها دارای رشد سالانه آهسته و ثابت هستند. به ندرت با نرخ ثابت. برخی از صنایع از سایر صنایع متغیر هستند. کسب و کارتان ارزش این را دارد که چندین بار محاسبات مختلف انجام دهید تا میانگین نرخ رشد صنعت خود را در طول سال مقایسه کنید. در حالت ایده آل می خواهید یک خط روند رو به بالا، حتی اگر اندک باشد، ببینید.
نرخ رشد بازار برای صنعت شما می تواند به شما کمک کند تا آینده کسب و کار خود را پیش بینی کنید. شما می توانید اهداف و نقاط عطفی واقع بینانه تعیین کنید. می توانید اعتبار یک ایده جدید تجاری را تأیید کنید. شما همچنین می توانید سرمایه گذاران را متقاعد کنید که صنعت شما فقط در حال صعود و افزایش است.
هنگام معامله با سرمایه گذار ها یا افراد صاحب دارایی که علاقه مند به صرف دارایی خود در یک تجارت را دارند اعداد متعددی وجود دارد که به شما کمک می کند ارزش دارایی یا سرمایه گذاری خود را درک کنید. نرخ رشد که معمولاً به آن "درصد تغییر" نیز گفته می شود، یکی از محاسباتی است که باید در نظر گرفته شود. درک نحوه محاسبه نرخ رشد می تواند به شما کمک کند تغییرات را در طول زمان اندازه گیری کنید و آن تغییر را به صورت درصد نشان دهید.
در این مقاله ما سعی کرده ایم که چندین روش برای محاسبه نرخ رشد را با مثال به شما آموزش دهیم امیدواریم که برای شما مفید واقع شود.
روش های محاسبه نرخ رشد
سه نوع فرمول وجود دارد که می توانید برای محاسبه نرخ رشد بسته به موقعیت خود استفاده کنید:
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
2) روش نقطه میانی
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
روش درصد تغییر خط مستقیم رایج ترین فرمولی است که برای محاسبه نرخ های رشد پایه و ساده استفاده می شود. این روش محاسبه نرخ رشد هنگام محاسبه نرخ های رشد ساده که نیازی به مقایسه با نتایج دیگر ندارید، بهترین کارایی را دارد. با این حال، مهم است که بدانید این فرمول ممکن است نتایج یکنواختی برای تغییرات منفی در رشد ایجاد نکند. این محدودیت روش درصد تغییر خط مستقیم به عنوان مسئله نقطه پایانی شناخته می شود.
2) روش نقطه میانی
روش نقطه میانی فرمولی است که برای محاسبه نرخ رشد در زمانی که نیاز به استفاده از اطلاعات برای مقایسه دارید استفاده می شود. مزیت استفاده از روش نقطه میانی این است که نتایج یکنواختی را بدون توجه به جهت تغییر ارائه می دهد و از مشکل نقطه پایانی که هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم وجود دارد اجتناب می کند. روش نقطه میانی با استفاده از میانگین مقادیر اصلی و پایانی به عنوان مخرج بر این چالش غلبه می کند.
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
روش محاسبه درصد تغییر خط مستقیم و روش محاسبه نقطه میانی زمانی که تغییر رشد را بین دو سال مقایسه میکنید، به خوبی کار میکنند. با این حال، زمانی که تغییرات رشد را برای چندین سال مقایسه می کنید، بهتر است از این روش محاسبه برای یافتن میانگین نرخ رشد در سال استفاده کنید.
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم مراحل زیر را دنبال کنید:
1. فرمول را بنویسید
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
4. تبدیل به درصد
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول درصد تغییر خط مستقیم است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای این فرمول، باید مقدار اصلی و مقدار جدید را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش درصد تغییر خط مستقیم، تقسیم تغییر مطلق بر مقدار اصلی است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = مقدار جدید - مقدار اصلی)
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
سپس، تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
4. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد بدیهی و کافی است که نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی
برای نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تغییر مطلق را پیدا کنید
مقدار متوسط را پیدا کنید
تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول نقطه میانی است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول نقطه میانی، باید مقدار اصلی، مقدار جدید و میانگین دو مقدار را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش نقطه میانی تقسیم تغییر مطلق بر مقدار میانگین است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش نقطه میانی پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = ارزش جدید - ارزش اصلی)
3. مقدار متوسط را پیدا کنید
در مرحله بعد، باید میانگین مقدار اصلی و مقدار جدید را محاسبه کنید. شما می توانید مقدار میانگین را با جمع کردن دو مقدار با هم و تقسیم بر دو محاسبه کنید.
(مقدار متوسط = مجموع مقادیر / 2)
4. تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
بعد، تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
برای محاسبه میانگین نرخ رشد مداوم سالانه مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تفاوت بین ارزش حال و گذشته را پیدا کنید
اختلاف را در توان 1/Nام ضرب کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان، باید مقادیر هر سال و تعداد سال هایی را که مقایسه می کنید بدانید. فرمول مورد استفاده برای روش میانگین نرخ رشد در طول زمان، تقسیم مقدار فعلی بر مقدار گذشته، ضرب در توان 1/N و سپس تفریق یک است. "N" در این فرمول تعداد سال ها را نشان می دهد.
[نرخ رشد = (مقدار فعلی / ارزش گذشته) 1/N - 1]
2. تفاوت بین ارزش حال و گذشته نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز را بیابید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان پیدا کنید، تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش گذشته است. شما می توانید این مقدار را به سادگی با کم کردن مقدار گذشته از مقدار فعلی پیدا کنید.
(مقدار فعلی - ارزش گذشته)
3. اختلاف را در توان 1/N ضرب کنید
در مرحله بعد، باید اختلاف حاصل را از مرحله دو در توان 1/N ضرب کنید، جایی که N نشان دهنده تعداد سال ها است.
4. یک را کم کنید
در مرحله بعد، یکی از پاسخ به دست آمده را از مرحله سه کم کنید.
(نرخ رشد = پاسخ مرحله 3 - 1)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید پاسخ خود را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده میانگین نرخ رشد سالانه در سال باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
ارزش فعلی خالص NPV
ارزش فعلی خالص (NPV) تفاوت بین ارزش فعلی جریان های نقدی ورودی و ارزش فعلی جریان های نقدی خروجی در یک نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز دوره زمانی مشخص است. NPV در بودجه ریزی سرمایه و برنامه ریزی سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل سودآوری یک سرمایه گذاری یا پروژه خاص شده استفاده می شود. ارزش فعلی خالص نتیجه محاسباتی است که برای یافتن ارزش امروزی یک جریان آتی از پرداخت ها استفاده می شود.
فرمول ارزش فعلی خالص
که در این فرمول:
R معادل خالص ورودی-خروجی نقدی طی دوره زمانی t
i نرخ تنزیل یا بازدهی که سرمایه گذاری های جایگزین می توانند به دست آورند.
و t برابر دوره زمانی مد نظر است.
ارزش فعلی خالص بیان کننده چیست؟
NPV ارزش زمانی پول را محاسبه می کند و می تواند برای مقایسه سرمایه گذاری های جایگزین مشابه استفاده شود. ارزش فعلی خالص متکی بر نرخ تنزیل است که ممکن است از هزینه سرمایه مورد نیاز برای سرمایه گذاری حاصل شود و از هر پروژه یا سرمایه گذاری با ارزش فعلی خالص منفی باید اجتناب گردد. یکی از اشکالات مهم تحلیل NPV این است که مفروضاتی در مورد رویدادهای آینده در نظر می گیرد که ممکن است قابل اعتماد نباشند.
ارزش فعلی خالص به دنبال ارزیابی سودآوری یک سرمایه گذاری معین بر این اساس است که یک دلار در آینده، به اندازه یک دلار امروز نیست. پول در طول زمان به دلیل تورم ارزش خود را از دست می دهد. با این حال، یک دلار امروز میتواند سرمایهگذاری شود و بازدهی کسب کند که باعث میشود ارزش آتی آن احتمالاً بالاتر از یک دلاری که در آینده کسب می شود، باشد.
NPV به دنبال تعیین ارزش فعلی جریان های نقدی آتی سرمایه گذاریِ بالاتر از هزینه اولیه سرمایه گذاری است. عنصر نرخ تنزیل فرمول NPV جریان های نقدی آتی را به ارزش فعلی آنها تنزیل می کند. اگر کسر هزینه اولیه سرمایه گذاری از مجموع جریان های نقدی در روز جاری مثبت باشد، آنگاه سرمایه گذاری ارزشمند است.
به عنوان مثال، یک سرمایه گذار می تواند 100 دلار امروز یا یک سال بعد دریافت کند. اکثر سرمایه گذاران حاضر به تعویق دریافت 100 دلار امروز نیستند. با این حال، یک سرمایهگذار بین دریافت 100 دلار امروز یا 105 دلار در یک سال بعد کدامیک را انتخاب می کند؟ نرخ بازده 5 درصدی (RoR) برای یک سال انتظار ممکن است برای یک سرمایه گذار ارزشمند باشد، مگر اینکه سرمایه گذاری دیگری بتواند نرخی بیش از 5 درصد را در مدت مشابه داشته باشد.
اگر سرمایهگذار میدانست که میتواند 8 درصد از یک سرمایهگذاری نسبتاً مطمئن دیگر در سال آینده به دست بیاورد، دریافت 100 دلار در امروز را به جای دریافت 105 دلار در سال آینده انتخاب میکرد. در این صورت 8 درصد نرخ تنزیل خواهد بود.
ارزش فعلی خالص مثبت و منفی
یک NPV مثبت نشان میدهد که درآمد پیشبینیشده تولید شده توسط یک پروژه یا سرمایهگذاری از هزینههای پیشبینیشده، به قیمت امروز، بیشتر است. فرض بر این است که سرمایه گذاری با NPV مثبت سودآور خواهد بود.
سرمایه گذاری با NPV منفی منجر به زیان خالص می شود. این مفهوم مبنای قانون ارزش فعلی خالص است که حکم میکند فقط سرمایهگذاریهایی با مقادیر NPV مثبت باید در نظر گرفته شود.
محاسبه ارزش خالص فعلی
پول در زمان حال به دلیل تورم و درآمدهای احتمالی ناشی از سرمایه گذاری های جایگزینی که می تواند در یک فاصله زمانی معین ایجاد شود، بیش از همین مقدار در آینده ارزش دارد. به عبارت دیگر، یک دلار به دست آمده در آینده به اندازه یک دلار در زمان حال ارزش نخواهد داشت. عنصر نرخ تنزیل فرمول ارزش فعلی خالص راهی برای در نظر گرفتن این موضوع است.
همانطور که در مثال قبل بیان شد، یک سرمایه گذار می تواند دریافت 100 دلار را امروز یا در سال بعد انتخاب کند. یک سرمایه گذار منطقی حاضر به تعویق دریافت پول نیست. با این حال، چه میشود اگر سرمایهگذار بتواند انتخاب کند که 100 دلار را امروز یا 105 دلار در سال بعد دریافت کند؟ اگر پرداخت کننده قابل اعتماد بود، آن 5% اضافی ممکن است ارزش انتظار را داشته باشد، اما تنها در صورتی که کار دیگری وجود نداشته باشد که سرمایه گذاران بتوانند با 100 دلاری که بیش از 5% درآمد داشته باشد، انجام دهند.
یک سرمایه گذار ممکن است مایل باشد یک سال صبر کند تا 5% اضافی کسب کند، اما این ممکن است برای همه سرمایه گذاران قابل قبول نباشد. در این حالت 5% نرخ تنزیل است که بسته به سرمایه گذار متفاوت خواهد بود. اگر سرمایهگذار میدانست که میتواند 8 درصد از یک سرمایهگذاری نسبتا مطمئن دیگر در سال آینده به دست بیاورد، حاضر نبود پرداخت 5 درصد را به تعویق بیندازد. در این حالت، نرخ تنزیل سرمایه گذار 8 درصد است.
یک شرکت ممکن است نرخ تنزیل را با استفاده از بازده مورد انتظار پروژه های دیگر با سطح ریسک مشابه یا هزینه استقراض پول مورد نیاز برای تامین مالی پروژه تعیین کند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است از پروژه ای که انتظار می رود 10 درصد در سال بازدهی داشته باشد، در صورتی که هزینه تامین مالی آن 12 درصد باشد و یا پروژه جایگزینی وجود داشته باشد که انتظار می رود 14 درصد در سال بازدهی داشته باشد، اجتناب کند.
تصور کنید یک شرکت می تواند در تجهیزاتی سرمایه گذاری کند که هزینه آن یک میلیون دلار است و انتظار می رود به مدت پنج سال ماهیانه 25 هزار دلار درآمد داشته باشد. این شرکت سرمایه موجود برای تجهیزات را در اختیار دارد و می تواند به طور جایگزین آن را در بازار سهام با بازده مورد انتظار 8 درصد در سال سرمایه گذاری کند. همچنین مدیران احساس می کنند که خرید تجهیزات یا سرمایه گذاری در سهام ریسک های مشابهی دارند.
مراحل محاسبه ارزش فعلی خالص
دو مرحله کلیدی برای محاسبه NPV وجود دارد:
مرحله 1: NPV سرمایه گذاری اولیه
از آنجایی که هزینه تجهیزات از قبل پرداخت می شود، این اولین جریان نقدی است که در محاسبه گنجانده شده است و نیازی به محاسبه زمان سپری شده ندارد، بنابراین خروجی یک میلیون دلاری امروز نیازی به تنزیل ندارد.
تعداد دوره ها (t) را شناسایی کنید: انتظار می رود که تجهیزات به صورت ماهانه جریان نقدی ایجاد کند و به مدت پنج سال دوام بیاورد، به این معنی که 60 جریان نقدی و 60 دوره در محاسبه گنجانده شده است.
تعیین نرخ تنزیل (i): انتظار می رود سرمایه گذاری جایگزین 8% در سال پرداخت کند. با این حال، از آنجا که تجهیزات یک جریان ماهیانه از جریان های نقدی ایجاد می کنند، نرخ تنزیل سالانه باید به نرخ دوره ای یا ماهانه تبدیل شود. با استفاده از فرمول زیر متوجه می شویم که نرخ دوره ای 0.64٪ است.
مرحله 2: NPV جریان های نقدی آتی
فرض کنید جریانهای نقدی ماهانه در پایان ماه به دست میآیند و اولین پرداخت دقیقاً یک ماه پس از خرید تجهیزات انجام میشود. این یک پرداخت آینده است، بنابراین باید برای ارزش زمانی پول تنظیم شود. یک سرمایه گذار می تواند این محاسبه را به راحتی با اکسل یا ماشین حساب انجام دهد. برای نشان دادن مفهوم، پنج پرداخت اول در شکل زیر نمایش داده شده است.
محاسبه کامل ارزش فعلی برابر است با ارزش فعلی تمام 60 جریان نقدی آتی، منهای یک میلیون دلار سرمایه گذاری اولیه. جمع تمام اعداد موجود در ستون سوم جدول فوق (از ماه اول تا ماه شصتم)، برابر خواهد بود با 1/242/322 دلار. در نتیجه ازش فعلی خالص برابر می شود با:
در این مورد، ارزش فعلی خالص مثبت است و خرید تجهیزات به نظر عاقلانه است. اگر ارزش فعلی این جریانهای نقدی به دلیل بالاتر بودن نرخ تنزیل یا کوچکتر بودن خالص جریان های نقدی منفی بود، باید از سرمایهگذاری اجتناب میشد.
محدودیت های ارزش فعلی خالص
سنجش سودآوری سرمایه گذاری با NPV به شدت به فرضیات و تخمین ها متکی است، بنابراین ممکن است فضای قابل توجهی برای خطا وجود داشته باشد. عوامل تخمینی شامل هزینه های سرمایه گذاری، نرخ تنزیل و بازده پیش بینی شده است. یک پروژه ممکن است اغلب به هزینههای پیشبینینشده ای نیاز داشته باشد.
ارزش فعلی خالص در مقابل دوره بازپرداخت
دوره بازپرداخت یا "روش بازپرداخت" جایگزین ساده تری برای NPV است. روش بازپرداخت محاسبه می کند که چقدر طول می کشد تا سرمایه اولیه بازپرداخت شود. یک اشکال این است که این روش ارزش زمانی پول را محاسبه نمی کند. به همین دلیل، دوره های بازپرداخت محاسبه شده برای سرمایه گذاری های طولانی تر، پتانسیل بیشتری برای عدم دقت دارند.
علاوه بر این، دوره بازپرداخت به شدت محدود به مدت زمان مورد نیاز برای بازگرداندن هزینه های سرمایه گذاری اولیه است. این امکان وجود دارد که نرخ بازده سرمایه گذاری بتواند تغییرات شدیدی را تجربه کند. مقایسه با استفاده از دوره های بازپرداخت، سودآوری بلندمدت سرمایه گذاری های جایگزین را به حساب نمی آورد.
جمع بندی
در این مطلب با مفهوم ارزش فعلی خالص آشنا شدیم. مطالب گفته شده در این مطلب را میتوان یه صورت جملات زیر خلاصه کرد:
نرخ بازده حسابداری (Accounting Rate of Return (ARR))
نرخ بازده حسابداری (به انگلیسی Accounting Rate of Return یا ARR) فرمول بودجهبندی سرمایه است که برای تعیین سودآوری بالقوه سرمایهگذاریهای بلندمدت در یک دوره زمانی مشخص استفاده میشود.
این فرمول میانگین درآمد سالانه تولید شده یک سرمایهگذاری یا دارایی را بر هزینه اولیه آن تقسیم میکند. ضرب عدد بهدستآمده در 100 نشاندهنده نرخ بازده حسابداری است.
نرخ بازده حسابداری تصویری از قدرت بالقوه سود سرمایهگذار را مشخص میکند. کسبوکارها عمدتاً از ARR برای مقایسه سوددهی چندین پروژه مختلف استفاده میکنند تا بتوانند برنامهریزی و چشماندازی از نرخ بازده مورد انتظارشان داشته باشند. این محاسبات به صاحبان کسبوکارها و افراد برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری یا خرید کمک میکند.
متغیرهای تأثیرگذار در ARR هزینههای سالانه احتمالی از جمله استهلاک، مرتبط با پروژه است. استهلاک قرارداد حسابداری بهای تمام شده یک دارایی ثابت را در طول عمر مفید آن مشخص میکند. این بررسیها به شرکت کمک میکند تا حتی در اولین سال راهاندازی خود هم بتوانند به سوددهی سریع از داراییهایشان برسند.
چگونه از نرخ بازده حسابداری استفاده میشود؟
شرکتها از نرخ بازده حسابداری برای ارزیابی تصمیمات مختلف بودجهبندی سرمایه یا فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
این روشی است که با درنظرگرفتن ارزشگذاری اولیه یک سرمایهگذاری و تعدیل جریانهای نقدی خروجی مرتبط با مالکیت داراییها، برای محاسبه سود سرمایه گذاری استفاده میشود. معمولاً یک کسبوکار قبل از اینکه متعهد به سرمایهگذاری خاصی شود از ARR برای تعیین جریان نقدی بالقوهای که یک دارایی یا سرمایهگذاری برای آن به وجود خواهد آورد، استفاده میکند.
همچنین میتوان از این محاسبه برای تعیین بازدهی و موفق بودن سرمایههایی که از قبل انجام دادهاند هم استفاده کرد.
نحوه محاسبه نرخ بازده حسابداری چگونه است؟
نرخ بازده حسابداری فرمول سادهای است که هر کسبوکاری میتواند از نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز آن برای ارزیابی سود بالقوه یک دارایی استفاده کند.
در این فرمول «متوسط درآمد سالانه» تقسیم بر «سرمایهگذاری اولیه» میکنند.
سود خالص سالانه حاصل از سرمایهگذاری میتواند شامل درآمد منهای هرگونه هزینه یا مخارج سالانه اجرای پروژه یا سرمایهگذاری باشد.
اگر سرمایهگذاری یک دارایی ثابت مانند دارایی، ماشینآلات و تجهیزات است، هرگونه هزینه استهلاک را از درآمد سالانه نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز کم کنید تا به سود خالص سالانه برسید.
نمونهای از نرخ بازده حسابداری (ARR)
برای آشنایی بیشتر با نرخ بازده حسابداری، مثالی در ادامه آورده شده است.
کسبوکاری را در نظر بگیرید که در یک پروژه 250000 دلار سرمایهگذاری کرده است و پیشبینی میکند در پنج سال آینده میتواند به درآمد قابلتوجهی از این سرمایهگذاری برسد.
نحوه محاسبه ARR به شرح زیر است:
- سرمایهگذاری اولیه: 250000 دلار
- درآمد مورد انتظار در سال: 70000 دلار
- بازه زمانی: 5 سال
70000 دلار (درآمد سالانه) / 250000 دلار (هزینه اولیه) =ARR
ARR = 0.28 یا 28% (0.28 * 100)
مزایا و معایب نرخ بازده حسابداری (ARR) چیست؟
این روش درست مانند همه روشهای دیگری که در حسابداری و بررسی سرمایه استفاده میشود مزایا و خطاهایی دارند.
نگاهی به ویژگیهای مثبت و منفی نرخ بازده حسابداری بیندازیم:
مزایای نرخ بازده حسابداری
این فرمول یک محاسبه ساده است که نیازی به محاسبات ریاضی پیچیده ندارد و در تعیین درصد بازده سالانه پروژه مفید است.
به مدیران اجازه میدهد تا بهراحتی ARR را با حداقل بازده موردنیاز مقایسه کنند. بهعنوانمثال، اگر حداقل بازده موردنیاز یک پروژه 12% و ARR 9% باشد، یک مدیر میداند که بهتر است پروژه را ادامه ندهد.
ARR زمانی مفید است که سرمایهگذاران یا مدیران نیاز به مقایسه سریع بازده یک پروژه بدون نیاز به درنظرگرفتن چارچوب زمانی یا برنامه پرداخت، داشته باشند.
معایب نرخ بازده حسابداری
ARR در کنار مزایا و ویژگیهای مثبتش محدودیتهایی هم دارد.
یکی از این محدودیتها در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول است. ارزش زمانی پول به این معنی است که پول موجود در زمان کنونی به دلیل ظرفیت بالقوه درآمد آن، ارزشی بیش از یک مبلغ مشابه در آینده دارد.
به عبارت دیگر، دو سرمایهگذاری ممکن است جریانهای درآمد سالانه نابرابر را به همراه داشته باشد. برای مثال دو پروژه را در نظر بگیرید که پروژه اول در سالهای اولیه درآمد دارد و پروژه دوم سالهای بیشتری را برای رسیدن به درآمد نیاز داشته دارد.
حتی اگر سود در پروژه دوم بیشتر باشد هم، باز ARR پروژه اول بالاتر است. زیرا میتواند در زمان کوتاهتری شرکت را به سوددهی رساند و درآمدی برای سرمایهگذاری دوباره باشد.
ارزش زمانی پول مفهوم اصلی مدل جریان نقدی تنزیلی است که ارزش سرمایهگذاری را بهتر تعیین میکند زیرا به دنبال تعیین ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی است.
نرخ بازده حسابداری افزایش ریسک پروژههای بلندمدت و افزایش عدم اطمینان مرتبط با دورههای طولانی را در نظر نمیگیرد. همچنین، ARR به تأثیر زمانبندی جریان نقدی هم توجه نمیکند.
چگونه استهلاک بر نرخ بازده حسابداری تأثیر میگذارد؟
استهلاک باعث کاهش نرخ بازده حسابداری میشود. استهلاک یک هزینه مستقیم است و ارزش دارایی یا سود شرکت را کاهش میدهد. بهاینترتیب، بازگشت سرمایه یا پروژه را مانند هر هزینه دیگری کم میکند.
قوانین تصمیمگیری برای نرخ بازده حسابداری چیست؟
هنگامی که شرکت با چندین پروژه برای سرمایهگذاری روبرو میشود، بهترین تصمیم برای حفظ سرمایه اولیه شرکت و رسیدن به بازدهی بیشتر این است که شرکت باید پروژهای را بپذیرد که تا زمان برابر شدن هزینه سرمایه با حداقل بازده، بالاترین نرخ بازده حسابداری را داشته باشد.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
نرخ بازده موردنیاز RRR هات فارکس
نرخ بازده موردنیاز RRR هات فارکس
نرخ بازده موردنیاز (Required Rate of Return) در واقع حداقل بازده ای است که یک سرمایه گذار برای مالکیت سهام یک شرکت و جبران ریسک حاصل از نگه داری یک سهام، قبول میکند.
نرخ بازده موردنیاز یا به طور خلاصه RRR همینطور در حوزه مالی شرکت ها به منظور تحلیل سودآوری مربوط به پروژه های سرمایه گذاری احتمالی، مورد استفاده قرار میگیرد.
همینطور RRR با نام نرخ مانع (Hurdle Rate) نیز شناخته میشود و همانطور که گفته شد به جبران ریسک حاصل از خرید و نگه داری سهام معنا میدهد.
پروژه هایی که دارای ریسک بیشتری هستند معمولا نسبت به پروژه هایی با ریسک کمتر، از نرخ بازده موردنیاز بیشتری بهرهمند خواهند بود.
نحوه محاسبه نرخ بازده موردنیاز Hotforex
برای محاسبه RRR دو راه وجود دارد که هر کدام برای شرایط مختلف مناسب است.
اگر یک سرمایه گذار به خرید سهام شرکتی که سود سهام ارائه میکند علاقه داشته باشد، راه اول یعنی روش تخفیف سود سهام مناسب است.
در روش تخفیف سود سهام، از قیمت فعلی سهام، پرداخت سود به ازای هر سهم و نرخ رشد سود سهام پیشبینی شده بهره میگیریم.
برای محاسبه ابتدا مبلغ موردنیاز سود سهام را بر قیمت فعلی سهام تقسیم کنید. سپس نتیجه را با نرخ رشد سود سهام پیش بینی شده جمع کنید.
راه دیگر محاسبه نرخ بازده موردنیاز استفاده از روش قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM) است که معمولا توسط سرمایه گذارانی که سود سهام دریافت نمیکنند استفاده میشود.
در این رو از بتای (Beta) نماد معاملاتی استفاده میکنیم که ضریب ریسک نگهداری است. به عبارت دیگر، بتا سعی دارد میزان ریسکی بودن یک سهام یا سرمایه گذاری را در طول زمان، محاسبه کند.
سهامی که دارای بتای بیشتر از 1 هستند، ریسکی تر از بازار معاملاتی کلی به شمار میآیند در حالی که سهام با بتای کمتر از 1، کم ریسک تر از بازار کلی در نظر گرفته میشوند.
برای محاسبه از این روش ابتدا نرخ بازده بدون ریسک را از نرخ بازده بازار کم کنید. در ادامه نتیجه را در بتای نماد معاملاتی ضرب کنید.
در نهایت لازم است که نتیجهی حاصل شده را به نرخ بدون ریسک اضافه کنید تا نرخ بازده موردنیاز حاصل شود.
دیدگاه شما