معرفی سبک های مختلف الیوتی امواج الیوت Elliott wave
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد ، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد ، حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج ، برگرفته از حرکت امواج دریا ، می خواند ، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی ، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش ، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال ۱۹۴۰ را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال ۱۹۲۹ را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند ، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی ، جنگ های بزرگ ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم ، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز ، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند ، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت ) ، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت . پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پرکتر:
رابرت پرکتر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است.
پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران ، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می استادی در تئوری موجی الیوت نمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس ، کانال کشی ، تناوب ، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت ، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی ، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد ، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یک از ضعف های بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند ، الگوها به ایده آل های پرکتر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب از ست بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پرکتر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال ۱۹۸۰ شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال ۱۹۸۷ تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (فراچارت: این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده) .
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد.سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول ۳۷ سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی ۱۹۰۰ دلار به محدوده ی ۱۰۰۰ دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها ۵ سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
●تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها.
●تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند (فراچارت: قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند.
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد ؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم).
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود.هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
معرفی کتاب استادی در اصول امواج الیوت
معرفی کتاب: این کتاب یک روش نوآورانه برای استفاده از اصول امواج الیوت ارائه میدهد؛ زیرا اکثر متخصصان اصول امواج الیوت بر حرکت منفرد قیمت در بازار تمرکز میکنند.
«کنستانس براون» که دارای شهرتی جهانی است، بر توسعۀ تجزیهوتحلیل بر اساس یکپارچهسازی بازارهای جهانی متمرکزشده است. در این سری دوجلدی شما از طریق برخی اقدامات انجامشده به درجۀ استادی در درک جریانهای نقدی بازارهای مالی میرسید.
روش معرفیشده در این کتاب با دیدگاه سنتی اصول امواج الیوت تفاوت دارد؛ زیرا به شما نشان میدهد که چگونه بهوسیلۀ هندسه و استفاده از رسم جعبههای ساده در یک روند، از مشکلات شایع ذهنی دورباشید. درنتیجه معاملات هوشمندانه با احتمالات بالاتری خواهید داشت. درحالیکه اصول امواج الیوت میتواند یک موضوع چالشبرانگیز باشد، ساختار این کتاب تحلیل امواج الیوت را برای شما آسان میکند.
با تسلط بر اصول امواج الیوت از طریق مراحل یادگیری تجزیهوتحلیل امواج ، گامبهگام هدایتشده و پس از بالا رفتن سطح دانستههایتان میتوانید به سؤالات پاسخ دهید.
شما کشف خواهید کرد که چگونه نوسانات قیمت و امواج یکسان نیستند. عناصر تعادل و تناسب در مفاهیم ریاضی از طریق هندسه به دست میآید و ذهنی نیستند. این مهارتها پایهای را ایجاد میکند که اجازه میدهد مبتدیان درک کنند که چه چیزی از سطح مهارت خود انتظار دارند. سه سطح مجزا از مهارت وجود دارد که تمام استادان اصول امواج الیوت آن را فراگرفتهاند.
در حال حاضر دنبالهای از راهنماییها برای درک هر سطح از مهارت وجود دارد، بنابراین میتوانید دانش کاری خود از چگونگی تعریف موقعیت بازار در سراسر افقهای زمانی کوتاه یا بلندمدت را توسعه دهید. تعصبات شما، نگرانیهای گذشته شما و کشف استادی در تئوری موجی الیوت چگونگی دستیابی به این موفقیت، رویکرد اصلی این نوع آموزش اصول موجی است.
معامله گران بازارها از مبتدی تا پیشرفته میتوانند از این کتاب برای تبدیلشدن به استاد در استفاده از اصول امواج الیوت بهره گیرند. این کتاب شامل تمرینهای نموداری جهت مقایسه درک و سطح مهارتتان است.
نئوویو چیست
مصاحبه با مبتکر تئوری نئوویو آقای گلن نیلی در مورد نظریه نئوویو
از آنجا که اغلب این سوال را از ما می پرسند که: “تحلیل نئوویو چیست؟” ما با گلن نیلی گفتگو کردیم تا داستان منحصر به فرد خود در مورد چگونگی خلق نئوویو بعد از آشنایی با تئوری موجی الیوت، آموزش قواعد امواج الیوت و جستجوی راه هایی برای بهبود مستمر تئوری موجی برای علمی تر، منطقی تر، قابل اعتمادتر و دقیق تر شدن آن را بشنویم. در حقیقت او خاطر نشان می کند که”نئوویو تماماً در مورد پیش بینی دقیق تر بازارهاست.” در اینجا پاسخ گلن نیلی به این سوالات متداول آورده شده است.
تحلیل نئوویو چیست
نئوویو،تئوری موجی الیوت را در شکل اصلی خود بکار می گیرد و پیوسته تک تک مراحل این فرآیندرا طوری تنظیم می کند که منطقی، عینی و قابل فهم باشند.
نئوویو شامل کنترل نحوه ترسیم نمودارها و انواع داده هایی است که برای ترسیم نمودارها استفاده می کنید(که این داده ها باید همیشه بصورت داده های بازار نقدی(کش دیتا)باشند که از مدار اعتبار خارج نمی شوند). نئوویو نحوه ترسیم داده ها را بیان می کند، بنابراین از نمودارهای میله ای الگوهای عادی استفاده نمی کنید، بلکه از آنچه نمودارهای موجی نامیده می شود استفاده می کنید که به شما امکان می دهد جریان واقعی قیمت بازار را از سقف به کف یا کف به سقف در طول زمان مشاهده کنید، که به شما امکان می دهد پیش بینی های دقیق تری داشته باشید.
نمونه هایی از دو نمودار موجی…
مصاحبه کننده : آقای نیلی، چگونه با تئوری موجی الیوت شروع کردید؟ و با گذشت سالها، چگونه متوجه شدید که باید قدم هایی برای منطقی تر شدن آن بردارید؟
– من در شرکت نفت کار می کردم و شروع به خواندن کتاب های تحلیل بازار سهام کردم و به کتابی برخوردم که حاوی توصیف انواع مختلف تجزیه و تحلیل فنی بود، و امواج الیوت یکی از آنها بود. وقتی در مورد امواج الیوت مطالعه کردم.
فوراً فهمیدم که”همین است”زیرا یکی دو سال بود که در مورد بازارها جستجو و مطالعه می کردم. فقط با خواندن توضیحات در مورد اینکه چیست و چطور عمل می کند، بلافاصله فهمیدم که این همان مدل یا تئوری-تعریف بازارها-است که به دنبالش بودم، زیرا بسیار پیشرفته تر و چند بعدی تر از مدل های قبلی بود. این مدل به روانشناسی انسان مرتبط بود و توضیح می داد که چرا بازارهای نوسانی در مقیاس های بزرگتر و کوچکتر بالا و پایین می روند. با این روش، تصادفی بودن رفتار بازار معنا پیدا می کرد.
بنابراین همه چیز از آنجا شروع شد. و بعد، هر کتابی که در مورد امواج الیوت وجود داشت را تهیه کردم. راستش هیچ کدام واقعا عالی نبودند.
مصاحبه کننده: چرا؟
پس از مطالعه همه چیزهایی که در این زمینه یافتم، متوجه شدم که کمبودهای زیادی وجود دارد. هیچ کجا به شما نمی گویند چطور نمودارهای خود را رسم کنید، نمودارها را از کجا شروع کنید، چگونه تجزیه و تحلیل را شروع کنید، از چه نوع داده هایی در نمودارهایتان استفاده کنید. خیلی چیزها از قلم افتاده بود.
با این اطلاعات اولیه ای که به دست آوردم، به این نتیجه رسیدم: “خوب، اگر من در این وضعیت هستم، احتمالاً افراد زیادی هم در این وضعیت هستند. شاید من بتوانم آنچه را که در مورد این فرآیند و نحوه صحیح انجام آن آموخته ام را به مردم آموزش دهم.”. در نتیجه شروع به تدریس کردم.
مصاحبه کننده: هرگز فکرش را می کردید؟
– هرگز فکر نمی کردم در جریان تدریس، نهایتاً هزاران چیز جدید در مورد امواج الیوت که هرگز تصورش را هم نمی کردم را یاد بگیرم-مفاهیمی که در هیچ یک از کتابهایی که خوانده بودم ذکر نشده بود. به همین دلیل در طول این مدت با آموزش دادن به مردم و پرسیدن سوالات و مجبور شدن به ارائه پاسخ و تفکر عمیق در مورد پاسخ ها استادی در تئوری موجی الیوت و تأمل در این مورد در طول سالهای متمادی، ایده های متفاوتی در رابطه با امواج الیوت به ذهنم رسید.
هر بار که متوجه می شدم چیزی در فرایند استاندارد امواج الیوت سنتی کم است، به ایده ای می رسیدم. من ایده های خودم را روی یک کارت شاخص می نوشتم و همه آن کارت های شاخص را ذخیره می کردم. من صدها مورد از آنها را داشتم. با گذشت زمان، کل فرایند تجزیه و تحلیل در ذهن من تبدیل به یک مدل متوالی و پشت هم شد. من متوجه شدم که همه به ترتیب ابتدا این کار؛ دوم این کار؛ سوم این کار؛ چهارم این کار را انجام می دهند پس دریافتم که یک فرایند منطقی برای هر نوع الگو اعمال می شود.
به تدریج ایده هایم را در طول سالها جمع کردم. حداقل پنج یا شاید هفت سال را صرف مطالعه، تفکر، تدریس و معامله گری کردم. این کارتهای فهرست زمانی بسیار مفید واقع شدند که فهمیدم یک فرایند عینی از تجزیه و تحلیل خلق کرده ام که تا قبل از این وجود نداشته است- و حالا می توانم کتابی در این زمینه بنویسم: کتاب استادی در تئوری موجی الیوت.
اولین کاری که انجام دادم ساماندهی همه آن کارت های شاخص بود ! مفاهیم فلسفی در فصل 1 و سپس ترسیم داده ها در فصل 2 وجود دارد. مراحل تجزیه و تحلیل مقدماتی داده ها در فصل 3 است، و سپس مقیاس بندی داده ها در فصل 4. من به مفاهیم تئوری امواج منظم در فصل 5 می پردازم، و سپس فصل 6 در مورد نحوه تأیید الگوها صحبت می کند. و الی آخر.
مصاحبه کننده: آقای نیلی، شما نام کتاب خود را “استادی در تئوری موجی الیوت” گذاشتید. در چه مرحله ای نام نئوویو استادی در تئوری موجی الیوت به ذهنتان خطور کرد؟
– وقتی کتابم را نوشتم، بدون اینکه بدانم پایه و اساس نئوویو را گذاشته بودم. من نسخه های اولیه را به چندین نفر نشان دادم، و همه آنها در مورد نامیدن آن به Neely Wave با من بحث کردند. با این حال، من از اسم Neely Wave بسیار ناراضی بودم، زیرا نظریه اصلی را من خلق نکرده بودم- احساس می کردم من فقط به آن چیزی اضافه کرده ام.
درست مثل این است که ریاضی را ریاضی نیلی بخوانید فقط به این دلیل که شاید ریاضی را به سطح جدیدی مانند جبر یا مثلثات رسانده باشید. هنوز ریاضی است، اینها فقط مفاهیم و جزئیات الحاقی برای مواجهه با شرایط پیشرفته تر و بغرنج تر است.
مصاحبه کننده: پس در ابتدا Neely wave گزینه مد نظر بود؟
من احساس کردم که تئوری موجی را بسط دادم-مبنای اصلی تئوری را من ایجاد نکرده بودم. قبل از اینکه اصلا تصمیم بگیرم فرآیند خود را نئوویو بنامم، فصلی در کتابم- فصل 6-با موضوع قوانین پسا سازندگی منطق نوشتم. این امر بعد از گذراندن کل مراحل یعنی جمع آوری داده ها، کنار هم قرار دادن نمودارها، شروع تحلیل، یافتن الگوها، ترکیب این الگوها در ساختار ایمپالسیو (پیشرو) یا اصلاحی، محقق می شود و بعد از آن به فرایند تأیید واقعی می رسید.
پس از پایان الگو، باید انواع خاصی از رفتارها را مشاهده کنید که ثابت می کند تحلیل شما درست بوده است. در اصل، این مثل پیش بینی در مورد آینده است، و تنها راه فهمیدن درست بودن آن این است که منتظر اتفاقات آینده باشید، درست است؟
در نتیجه من با همین روش به تئوری موجی نزدیک شدم. اگر فکر می کنید ساختار شما یک الگوی پیشرو(ایمپالسیو)یا یک حرکت پنج موجی یا زیگزاگ یا هر الگوی دیگری است. پس از پایان آن الگو، باید انواع خاصی از رفتارها (شرایط پسا الگویی) را نشان دهد تا ثابت شود آنچه شما فکر می کردید در واقع همان چیزی است که وجود داشته و فصل ششم کتاب هم در همین ارتباط است.
در پایان فصل 6، از آنجا که از نامیدن آن به امواج نیلی احساس نارضایتی می کردم. فقط فصل 6 را تئوری Neely Extensions of Wave (ملحقات موجی نیلی) نامیدم. زیرا اینجاست که من واقعاً شروع به حرکت به قلمروها و خلق مفاهیم جدید کردم تا فرآیند تحلیل پیچیده تر، منطقی تر، عینی تر و علمی تر شود. بنابراین من آن را Neely Extensions of Elliott Wave Theory (ملحقات نیلی در تئوری موجی الیوت) نامیدم.
حدود 20 سال پس از نوشتن کتابم- و با تکیه بر نظر عموم- تصمیم گرفتم کسب و کار و فرایند تئوری موجی خود را چیز دیگری بنامم. تصمیم من بر نئوویو بود، که یک نسخه کوتاه شده از Neely Extensions of Wave Theory است. و به همین دلیل است که حروف N و E با حروف بزرگ نوشته می شوند.
مصاحبه کننده: ما در حال بزرگداشت سی امین سالگرد انتشار کتاب استادی در تئوری موجی الیوت هستیم. این کتاب کلاسیک همچنان مرتبط است. در واقع، این کتاب منبعی است برای کسانی که می خواهند امواج الیوت را بیاموزند یا بر آن تسلط پیدا کنند. به عنوان یک شرکت، نئوویو طی چند دهه تغییر و رشد کرده است. به طور خلاصه، آیا می توانید کمی در مورد نحوه توسعه تخصص خود در معاملات توضیح دهید؟
– پس از گذشت 15 سال از پیشرفت تدریجی در تحلیلگری و پیش بینی امواج، متوجه شدم که توانایی من در پیش بینی بازارها با سرعتی بیشتر از توانایی من در معامله گری بازارها در حال پیشرفت است. این برای من خیلی گیج کننده بود. فرض من این بود(کاری که اکثر مردم هم می کنند)که برای معامله گری و کسب درآمد، باید بتوان بازار را پیش بینی کرد برخلاف همه که تصور می کنند مستقیماً باید به کسی وصل بود.
مصاحبه کننده: این تاثیری در معاملات و پیش بینی شما داشت؟
– همچنان که در پیش بینی بهتر و بهتر شدم. متوجه شدم که توانایی من برای پیش بینی با سرعت بسیار بیشتری در حال افزایش است. بعنوان مثال، به شکل لگاریتمی، در حالی که معاملات و نتایج حاصل از معاملات من احتمالاً فقط از نظر حسابی پیشرفت می کردند. نتایج معاملاتی من با صحت پیش بینی های من همگام نبود. و این واقعاً مرا اذیت و گیج کرده بود. این باعث شد از خودم سوال کنم: “چه چیزی را نادیده گرفتم؟ چه خبر است؟”
سرانجام، پس از 15 تا 20 سال فعالیت در این تجارت، به نظرم رسید که معامله گری و پیش بینی یکی نیستند. به همین دلیل من دوره های صحیح معامله گری را آموختم زیرا پیروی از دوره های غلط معامله گری باعث می شود: زمانیکه بازار در وضعیتی است که قادر به پیش بینی هستید، بتوانید عملکرد خوبی داشته باشید اما وقتی نتوانید پیش بینی کنید، عملکرد خوبی هم نداشته باشید.
مصاحبه کننده: چه چیزی را نمی توانستید پیش بینی کنید؟
– متوجه شدم که قدرت من در پیش بینی گام به گام پیشرفت کرده است. به عنوان مثال، ما معمولا می توانیم مراحل روند الگوی پیشرو(ایمپالسیو)یا اصلاحی را پیش بینی کنیم. یعنی شما می توانید موج 1، موج 3 و موج 5 را به خوبی پیش بینی کنید. اما نمی توانید موج 2 و 4 را به خوبی پیش بینی کنید. همچنین می توانید موج A ، موج C و موج اصلاحی را به خوبی پیش بینی کنید، اما موج B را خیر.
این تحقق هسته اولیه بود، پایه و اساس چیزی که من اکنون آن را سیستم معامله گری ریور می نامم. زیرا شروع به جستجوی راه هایی برای معامله گری بازارهایی کردم که مستقیماً با بازارهای قابل پیش بینی ارتباط ندارند. و اینگونه بود که تحقیقات اولیه من به وجود آمد. حدود 20 سال طول کشید تا من بتوانم به کل این معمای پیچیده پی ببرم!
نتیجه دادن سیستم معامله گری ریور در واقع پیچیده تر از بهبود بخشیدن به امواج الیوت سنتی بود، چرا که از هیچ خلق شده بود. بعلاوه، معامله گری با آن پیچیده تر است. چند دهه پیش، هرگز چنین تصوری نداشتم، اما این کار خیلی پیچیده تر از پیش بینی بازارها است.
مصاحبه کننده: آقای نیلی، شما همیشه می گویید که پیش بینی ها سودده نیستند بلکه تکنیک های معاملاتی مفید، سودآور هستند.
– بله درست است. در بحث معامله گری، هدف شما کسب سود است. شما باید همیشه نگران این مسئله باشید. بنابراین اینها دو چیز کاملاً متفاوت هستند. نئوویو همه چیز در مورد پیش بینی دقیق تر بازارها است. و سیستم معامله گری ریور باعث معاملات سودآور میشود.
ترجمه اختصاصی تحلیل گران برتر سرمایه مصاحبه نئوویو چیست با آقای گلن نیلی.
چرا تئوری امواج الیوت گاهی اوقات اشتباه می شود؟
بسیاری از مردم بر این باورند که تئوری امواج (نئوویو یا امواج الیوت) اجازه می دهد یک تحلیلگر ماهر در هر زمان و هر نقطه ای از بازار به پیش بینی بازار بپردازد. و اعتقاد دارند تنها با صرف زمان لازم می توان ساختار فعلی بازار را مشخص نمود. متاسفانه، حتی بهترین تحلیگر موجی نیز نمی تواند بطور مشخص پیش بینی کنند که در تمام مدت بازار چه اتفاقی خواهد افتاد. موقعی وجود دارد که ساختار امواج مشخص است و زمان هایی که ساختار واضحی ندارند.
در ابتدا و انتهای الگوهای شتابدار (یعنی موج 1 و موج 5) و مراحل اولیه و پایانی الگوهای تصحیحی (یعنی موج a و موج c از یک تخت یا زیگزاگ و موج e از یک مثلث) ساختار امواج کاملا واضح و مشخص هستند.
وضوح ساختار امواج در نزدیکی مرکز (میانه) هر الگو در کمترین سطح شفافیت می باشد. (یعنی موج 3 از یک شتابدار ، موج b از یک تخت یا زیگزاگ ، موج C از یک مثلث ، موج d از یک دیامتریک و موج e از یک سیمتریکال)
مثال:
برای اینکه دلیل این موضوع رو درک کنید، تصور کنید در حال رانندگی از لس آنجلس به سمت شهر نیویورک هستید. قوانین این است که شما بایستی در مرزهای ایالات متحده بمانید و شما نمی توانیدبه عقب برگردید. ( یعنی نمی توانید به سمت غرب بروید). اما در هر نقطه از بزرگراهها میتوانید هر مسیری که انتخاب کردیده اید طی کنید. هنگام شروع کار تعداد محدودی از مسیرها از کالیفرنیا می گذرد. اما هرچه بیشتر از ایالت خارج می شوید، شاخه های بیشتری درجاده می توانید انتخاب کنید. با رسیدن به میانه آمریکا، می توانید تقریبا در هر نقطه از ایالت از شمال تا جنوب قاره باشید. با عبور از مرکز آمریکا تعداد مسیرهای موجود جهت رسیدن به مقصدتان کم می شود. هرچه به نیویورک نزدیکتر شوید انتخاب ها کم و کمتر خواهد شد.
تئوری موجی دقیقا مشابه این عمل می کند برای همین است که در ابتدا و انتهای الگوها با دقت خوب می توان حرکات بازار را (با استفاده از مفاهیم نئوویو) پیش بینی کرد. با دور شدن یک بازار از آغاز خود، در نیمه راه خود ، تعداد سناریوها و احتمالات ساختار امواج در بیشترین حد خود می باشد. هرچه بازار سفر خود را ادامه داده و به انتهای توسعه خود نزدیک می شود، تعداد احتمالات کاهش می یابد. و سرانجام به یک سناریو باز خواهد گشت.
باتوجه به واقعیت های تئوری موجی که در بالا ذکر شد می توان این نتیجه را گرفت. پیش بینی بازار در ابتدا و انتهای الگوها بسیار واضح و دقیق خواهد بود. و در مرکز هر الگوی ، تحلیلگر بایستی از پیش بینی های مشخص پرهیز نماید. و صرفا بطور کلی صحبت کند (برای مثال، روند صعودی است.) اما قادر نخواهد بود پیش بینی کند دقیقا جزییات این صعود چطور خواهد بود.
Why does Elliott Wave sometimes fail?
ANSWER:
Many people believe Wave theory allows the skilled analyst to predict market action at any junction on any time frame, believing it is just a matter of spending the required time to determine current structure. Unfortunately, even the best wave analyst cannot specifically predict what a market will do all the time. There are times when wave structure is clear and times when it is not.
Structural clarity is highest during the early and late stages of impulsive patterns. (i.e., wave-1 or wave-5). and the early and late stages of most corrective patterns (i.e., wave-a, wave-c of a Flat or a Zigzag and wave-e of a Triangle).
Structural clarity is lowest near the center of any wave pattern. (i.e., wave-3 of an impulsion, wave-b of a Flat or Zigzag, wave-c of a Triangle, wave-d of a Diametric and wave-e of a Symmetrical).
Example:
To understand why, imagine you are driving a car from Los Angeles to New York City. The rules are you must stay within the boundaries of the United States, you cannot backtrack (i.e, you cannot go West), but at each juncture in the highway, you can take whatever route you choose. When first embarking, there would be a limited number of routes out of California, but the further you move out of the state, the more branches in the road you could take. By the time you reach the middle of America, you could be at almost any point in any number of states from the northern to southern end of the continent. As you pass the center of America, the number of available routes to reach your destination would begin to diminish. The closer you get to New York City, the fewer and fewer choices you have.
Wave theory works much the same way, which is why market action can be predicted so specifically (using NEoWave concepts) during the early and late stages of pattern development. As a market moves away from its start, near its halfway point, the number of structural possibilities is at its greatest. As the market continues its journey and approaches the end of its development, the number of possibilities begins to diminish, eventually returning to one.
As a result of the above realities of wave theory, during the beginning or end of patterns, forecasts can be very specific and accurate. Toward the center of any formation, the analyst must refrain from making specific forecasts and speak only in general terms (for example, “the trend is up”), but will not be able to predict specifically how it will get there.
توضیحات بیشتر (نویسنده):
کسانی که معمولا بتازگی با تئوری موجی ( امواج الیوت یا نئوویو ) آشنا می شوند همیشه تلاش می کنند هر سهم یا نموداری را در هر لحظه و به هر شکلی تحلیل و موج شماری نمایند و وقتی موفق نمی شوند یا بسیار نامید گشته یا مشکل را از روش تحلیلی قلمداد می کنند.
در صورتیکه ما بعنوان یک تحلیلگر یا معامله گر باید به این بینش و درک برسیم. که برای سود کردن نیازی نیست در هر لحظه هر سهمی را آنالیز کرده و برروی آن معامله انجام داد. یکی از مزایای بسیار خوب روش امواج الیوت و استادی در تئوری موجی الیوت نئوویو این است که با ارائه نقشه راه بازار به تحلیگر این امکان را می دهد که تشخیص دهد چه زمانی وارد بازار بشود و چه زمانی فقط نظاره گر باشد. همچنین یک الیوت کار بخوبی درک خواهد کرد که نبایستی به یک سهم خاص تعصب بی جا داشت. و یا سوده یا زیان ده بودن گذشته سهم نمی تواند ضامن همان رفتار در آینده باشد.
پس کافیست با فرا گیری صحیحی تئوری موجی فقط سهم ها و نمودارهایی که در ابتدا یا انتهای یک الگو هستند را شناسایی نمود. و بعد قدرت تحلیلی این روش فوق العاده (بدون در نظر گرفتن اخبار و علل و عوامل و ….) را با چشم مشاهده کرد.استادی در تئوری موجی الیوت استادی در تئوری موجی الیوت
قانون منطق معکوس : (Reverse Logic)
نیلی در فصل دوازده کتاب استادی در امواج الیوت از این اصل تئوری استفاده نموده و قانون منطق معکوس را بیان می نماید.
این قانون به خوبی شرایط استفاده از تحلیل نئوویو را مشخص می کند. و اینکه چه زمان تحلیل موجی بیشترین بازدهی را دارد. همچنین نشان می دهد در چه نقاطی دقت تحلیل بالاتر است. و در چه نقاطی تعداد سناریوهای تحلیل زیاد می گردد. همچنین می توان با استفاده از آن به نتایج کاربردی زیر دست یافت. که در عمل می توان در معامله از آن بهره برد.
دو نتیجه کاربردی مهم که از این قانون می توان گرفت عبارتند از:
1- وقتی منتظر ورود به بازار هستید و سناریوهای متفاوت برای شمارش امواج وجود دارد بهتر است یا معامله نکنید. چون شما در وسط یک الگو قرار دارید و یا بایستی از تکنیک های تعقیب کننده روند استفاده کنید.
2- همچنین وقتی در یک معامله هستید و سناریوهای متفاوت برای شمارش امواج وجود دارد می توانید امیدوار باشید بازار همچنان راه زیادی تا پایان الگو دارد. در این بخش نیز می توان از ابزار کمکی و سیستم تریلینگ استاپ استفاده کرد.
جهت آشنایی بیشتر با این روش فوق العاده می توانید راهنمای کتاب نیلی را از بخش آموزش مطالعه نمایید.
همچنین علاقمندان می توانند بخش آموزش سایت آقای نیلی را نیز از این لینک ملاحظه نمایند.
امیدوارم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.
برای دریافت مطالب جدید می توانید در کانال تلگرام یا پیج اینستاگرام شیراز نئوویو ما را همراهی نمایید.
استادی در تئوری امواج الیوت – گلن نیلی (ویرایش جدید)
اما به دلیل پیچیدگی و وجود قوانین زیاد و عدم یک دسته بندی شکیل و مناسب افراد از فراگیری آن خودداری میکنند.
این کتاب به زبانی ساده و شیوا به دور از پیچیدگی ها به رشته تحریر در آمده است.
الیوت ویو اسیلاتور، الیوت ویوز چیست، الیوت ویو، الیوت ویوز، الیوت ویو چیست، الیوت نیو ویو، الیوت نئو ویو، ایران الی
www.fxcma.com , geln nili
وت ویو، اندیکاتور الیوت ویو، نرم افزار الیوت ویو
خلیل رحمانی
خلیل رحمانی متولد 68 از توابع جنوب استان فارس با تحصیلات عالیه در رشته مهندسی فناوری اطلاعات IT، گرایش امنیت اطلاعات، دارای بیش از پانزده سال سابقه معامله گری و فعالیت در بازارهای مالی و دپارتمان های توسعه و تحقیق کارگزاران بین المللی است. شما قادر هستید مطالب و فعالیت ها را در انجمن ها و سایت های بورسی و اقتصادی فارسی زبان و همچنین شبکه های اجتماعی با جستجو نام ایشان دنبال نمائید که شامل مطالب آموزشی و تجزیه تحلیل از انواع بازارهای مالی همچون بازار تبادلات ارزی، بازار کالا، بازار سهام آمریکایی اروپایی و غیره. در حوزه تحلیل فاندامنتال (بنیادی)، تحلیل تکنیکال (تئوری موجی شخصی)، تحلیل انتظارات و تحلیل بین بازاری و .. نیز می باشد.
دیدگاه شما